کلامیدو فیلا آبورتوس و سقط جنین دام

به گزارش «سرویس دام، طیور و آبزیان» «ماکی دام - پایگاه خبری صنعت دام، طیور و آبزیان»؛ کلامیدوفیلا آبورتوس باکتری گرم منفی داخل سلولی اجباری است که عامل عفونی سقط آنزئوتیک میش‌ها می‌باشد و به‌عنوان یکی از عوامل اصلی کاهش تولید در گوسفند و بز در دنیا شناخته شده است.

در بسیاری از کشورها این میکروارگانیسم یکی از مهمترین عوامل سقط جنین در میش‌ها بوده و در بزها نیز بیماری مشابه میش‌ها ایجاد می‌کند.همچنین گاو، خوک و اسب نیز به آن آلوده می‌شوند.

سقط جنین‌های ناشی از این جرم یک عامل عمده زیان اقتصادی و مساله جدی در کشورهایی است که در آنها پرورش گوسفند اهمیت دارد.

کلامیدیوز از متداول‌ترین عوامل سقط جنین در گوسفند و بزهای بسیاری از مناطق دنیا ازجمله آمریکا و انگلستان می‌باشد و در انگلستان، 45% از عوامل سقط را به این میکروب نسبت داده‌اند.

علی‌رغم وجود واکسن‌های تجاری در دسترس، سقط جنین‌های ناشی از این میکروارگانیسم هنوز هم به‌عنوان یکی از معضلات اصلی کشورهای دارای صنعت گوسفندداری مطرح بوده و یکی از معمول‌ترین عوامل سقط جنین در این کشورها می‌باشد.

از آنجا که گوسفندان آلوده، سالم به‌نظر رسیده و تنها در حول و حوش زایمان و یا سقط جنین دارای ترشحات دستگاه تناسلی می‌باشند، توجه دامدارها را به خود جلب نکرده و به‌همین دلیل حساسیت دامدارها در جهت به کار بردن اعمال پیشگیرانه را برنمی‌انگیزد.

کلامیدوفیلا آبورتوس در گوسفندان در بدو ورود به لوزه‌ها رفته و درآنجا جایگزین می‌شوند که پس از آن توسط جریان خون یا لمف به دیگر بافت‌های بدن می‌رود. کلامیدوفیلا آبورتوس تمایل بسیاری به ایجاد آلودگی مستمر بدون نشانی در بسیاری از گونه‌های حیوانی دارد.

میش‌های آلوده تا حول و حوش سقط هیچ‌گونه علائمی نشان نداده و کاملا سالم به‌نظر می‌رسند و تنها در حوالی سقط (3-2 هفته آخر آبستنی) مقداری ترشحات واژنی دارند، به همین خاطر عفونت ناشی از کلامیدوفیلا آبورتوس اغلب توجهی را جلب نکرده و تشخیص داده نمی‌شوند تا زمانی که دیگر برای هرگونه عمل پیشگیرانه‌ای در فصل بره‌زایی دیر شده است.

در سقط‌های ناشی از کلامیدوفیلا آبورتوس ضخیم شدن جفت، نکروز شدن پرده‌های جنینی و ترشحات اکسودایی در جفت وجود دارد و جنین‌های سقط شده معمولا به‌صورت کامل رشد کرده و غیرطبیعی بودن آناتومیکی خاصی نیز در جنین وجود ندارد.

این عوامل باعث شده تا التهاب جفت را یکی از کلیدهای اصلی در پاتوژنز جرم عنوان نمایند.

اعتقاد بر این است که آلودگی اولیه با کلامیدوفیلا آبورتوس ازطریق مسیر دهانی و یا مخاط بینی باشد. منبع اولیه آلودگی گوسفندان پاک ازطریق ترشحات زایمانی و یا ترشحات واژنی دام‌های مبتلا خصوصا در فصل بره‌زایی می‌باشد.

معمولا این گوسفندان که به تازگی آلوده شده‌اند در فصل بعدی زایمان (شکم زایمان بعدی) سقط می‌کنند.

بیشترین الگویی که از سقط‌های ناشی از کلامیدوفیلا آبورتوس گزارش شده بدین شکل است که در سال اول میزان کمی سقط در گله وقوع می‌یابد اما در سال دوم سقط‌های طوفانی در حدود 30-20 درصد میش‌ها اتفاق می‌افتد.

پس از آن در سال بعد، سقط‌ها در حدود 10-5 درصد در گله به وقوع می‌پیوندد به‌علاوه آنکه میش‌های جدید جایگزین نیز سقط می‌کنند.

بعد از آلودگی دام سالم بوسیله کلامیدوفیلا آبورتوس دو مسیر کلی برای ایجاد بیماری وجود دارد:

1- اگر دام‌ها هنگام آلودگی غیر آبستن بوده و یا در سن آبستنی بعد از 110 روز قرار داشته باشند در این دام‌ها عفونت به حالت پنهان درآمده و در آبستنی بعدی به حالت آشکار بروز می‌کند.

ایمنی محافظت‌کننده بعد از بروز بیماری بالینی به‌وجود می‌آید و این گوسفندان دیگر بیماری را به شکل بالینی نشان نخواهند داد.

2- اگر میش‌ها در قبل از روز 110 آبستنی آلوده شوند علائم بالینی بیماری را در همان آبستنی نشان می‌دهند.

در گله‌هایی که جفت‌گیری در بیش از یک چرخه فحلی گسترده است، میش‌ها در یک دوره زمانی، در سنین مختلف آبستنی قرار دارند. از آنجا که سقط بیشتر در 3-2 هفته آخر آبستنی اتفاق می‌افتد، گوسفندان  سالمی که دیرتر جفت‌گیری کرده و آبستن شده‌اند در معرض خطر کسب عفونت و آلودگی بوسیله گوسفندان آلوده‌ای که زودتر آبستن شده‌اند قرار دارند.

در شرایط گله‌های ایران که زایمان‌ها با فواصل زیاد انجام می‌شود و فصل زایمان طولانی می‌شود، دام‌های پاک می‌توانند از طریق دام‌های آلوده عفونت را کسب کرده و در همان آبستنی، سقط کنند.

گوسفندانی که در سال اول عفونت، سقط کرده و یا بره‌های ضعیف به‌دنیا آورده‌اند در آبستنی بعدی هیچ‌گونه علائم بالینی نشان نداده و نوزادان سالم به دنیا می‌آورند که این در اثر شکل‌گیری ایمنی محافظت‌کننده در دام‌های سقط کرده می‌باشد.

نکته مهم در نتیجه‌گیری از این یافته‌ها، اهمیت فوق‌العاده جداسازی میش و بزهای سقط کرده از سایر گله، تا حداقل 3 هفته پس از سقط را نشان می‌دهد.

متاسفانه آگاهی بسیار کم دامداران در ارتباط با کنترل سقط یکی از معضلات اساسی می‌باشد، بطوری‌که تقریبا در تمام مواردی که مشاهده شد، دامدار اقدام خاصی را بعد از شروع سقط در گله انجام نمی‌داد.

دلایل مختلفی برای عدم انجام اقدامات توسط دامداران اعلام می‌شد که عدم وجود علوفه برای تغذیه میش‌های سقط کرده از آن جمله است بدین ترتیب، در صورتی که بخواهند آنها را به مدت چند روز از سایر دام‌ها جدا کنند، هیچ‌گونه توان تغذیه دستی برای آنها وجود ندارد، ضمن آنکه قادر نیستند چوپان جداگانه‌ای برای این دام‌ها بگیرند تا در این مدت اوج ترشحات پس از سقط، آنها را از گله جدا نگه دارند و جداگانه به چرا ببرند.

حضور دام‌های تازه سقط کرده در بین گله و بیرون رفتن با گله باعث می‌شود تا ترشح جرم در محیط نیز صورت گیرد و از آنجا که فرم EB کلامیدیا قادر است برای ماه‌ها در محیط خارج زنده بماند، آلودگی به سادگی در گله  و محیط منتشر می‌شود.

در شرایط کشور ما در بسیاری مواقع در فصل زایمان، دامداران اقدام به خرید بره و بزغاله‌های مادر مرده از سایر گله‌ها می‌نمایند. این به‌دلیل آن است که در فصل زایمان بسیار اتفاق می‌افتد که گوسفندان بره‌های خود را ازدست می‌دهند و یا برعکس، بره‌ها و بزغاله‌ها مادران را ازدست می‌دهند.

از طرفی از آنجا که در سیستم پرورش سنتی، مادران به نوزادان بسیار وابسته می‌شوند در صورتی که بره تلف شود بعد از چند روز، شیر مادر به کلی قطع می‌شود و دامداران به دلیل اینکه از این قطع شیر و درنتیجه ضرر اقتصادی جلوگیری کنند اقدام به خرید بره و بزغاله‌های شیرخوار از گله‌های دیگر مناطق می‌نمایند و با مالیدن آب نمک به این نوزادان جدید، آنها را به مادران بره مرده تحویل می‌دهند تا از شیر آنها تغذیه کرده و مانع قطع شیر گوسفند خود می‌شوند.

از آنجا که این بره‌ها از گله‌های مختلف با شرایط متفاوت بهداشتی به گله‌ها وارد می‌شوند می‌توانند منبع بالقوه آلودگی برای گله جدید باشند.

خطر بیماری مشترک

کلامیدوفیلا آبورتوس از پاتوژن‌های زئونوتیک بالقوه برای انسان محسوب می‌شوند در اغلب موارد سقط‌های انسانی ناشی از کلامیدوفیلا آبورتوس، سابقه تماس نزدیک با گوسفند یا بز آلوده بوده است.

نتیجه آلودگی خانم‌های باردار در سه ماهه اول بارداری، سقط حتمی است در حالی‌که آلودگی بعد از این زمان منجر به مرده‌زایی و یا زایمان پیش از موعد می‌باشد.

بنابراین خانم‌های باردار می‌بایست از گوسفندان و بزها در فصل زایمان و نوزادان آنها اجتناب کنند و همچنین از تماس با لباس‌های افرادی که با این دام‌ها سروکار دارند نیز جهت جلوگیری از آلوده شدن باید دوری نمایند.

افرادی که به هر دلیل دارای سیستم ایمنی مناسب نیستند باید از هرگونه تماس با منابع این آلودگی دوری نمایند.