آشنایی با نژاد اسب اصیل خوزستان

به گزارش «سرویس دام، طیور و آبزیان» «ماکی دام - پایگاه خبری صنعت دام، طیور و آبزیان»؛ اسب اصیل نژاد اسبی است که در منطقه بین‌النهرین می‌زیسته است که در خارج از این منطقه با نام اسب (عرب) شناخته می‌شود، این اسب قدیمی‌ترین موجود اسب در جهان است.

نژاد اصیلی است که به علت دارا بودن ویژگی‌هایی چون جرات، استقامت، هوش، سرعت و نجابت از زمان جنگ‌های صلیبی در کشورهای غربی مورد توجه قرار گرفته است.

هنگامی که غربی‌ها با این اسب آشنا شدند، نام (اسب صحرا) را نیز به جمع نام‌های آن افزودند. آنها مرکز پیدایش و حیات این اسب را مناطق بی‌آب و علف صحرای نجد متصور شدند در حالی که تاریخ این منطقه بر واقعیات متفاوتی اشاره دارد. در سرزمین تقریباً محدودی که مابین بغداد و شوش امروزی قرار دارد، از پنج هزار سال پیش تمدن کهنی وجود داشته است که با اقوام عیلامی در چغازنبیل واقع در 30 کیلومتری شوش آغاز شده و به تمدن‌های متعدد دیگری منتهی می‌شود.

از مطالعه و تحلیل اسناد تاریخی به دست آمده چنین به نظر می‌رسد اسبی که نام اسب عرب یا اصیل یا صحرا را داراست، همان اسب بومی این منطقه بوده است. نقل و انتقال این اسب از این منطقه به کشورهای همجوار، پیش و پس از اسلام، به خصوص در عهد حکومت‌های اسلامی موجب گسترش فرهنگ اسب‌پروری عیلامیان در سرتاسر سرزمین‌های مجاور از عربستان تا مصر و اردن شده است.

اسب اصیل عرب نه فقط بخاطر داشتن اندام، تیپ و ظاهر خوب، بلکه از نظر سنت، خرافات و عقاید وابسته به آن نیز بی‌همتاست.

بخش‌های دیگر این مقاله:
تعلیم اسب عرب
خصوصیات اندام‌شناسی اسب عرب ایران
علائم مربوط به داغ اسب عرب

پیدایش تیره‌های گوناگون در اسب اصیل

درباره پیدایش طایفه و تیره‌های گوناگون در اسب اصیل دو حکایت وجود دارد:

1- آنکه خداوند از باد صبا جهت استفاده حضرت سلیمان، اسب و در بیشتر روایات مادیان را آفرید.

2- در کتاب «زیور اسب» نوشته «ابن حدیل» نویسنده عرب در قرن چهاردهم که به دستور «سلطان محمد ابن اهمر» رهبر و امیر اسلامی اسپانیا نگاشته شد می‌گوید: «تعیین تیره اسب از این راه به وجود آمد که در زمان ملکه صبا پنج مادیانی که در حوالی سد مریب در یمن آزاد بودند گرفته می‌شوند و پس از چند روز گرسنگی بین آنها مسابقه‌ای برگزار می‌شود و اسامی آن مادیان‌ها را بر اساس ترتیب رسیدن به خط پایان انتخاب می‌کنند: اولی را سگلاوی، دومی را ام ارقوب، سومی را شویمه، چهارمی را کهیله و پنجمی را عبیه می‌نامند.

آنچه که بعداً متداول شد بدین قرار می‌باشد: پنج طایفه به نام خمسه به سایر طوایف اسبی ارجحیت داده شدند 1- کهیلان 2- عبیان 3- حمدانی 4- سگلاوی 5- هدبان.

هریک از این طوایف مختلف عرب، دارای تیره هستند تیره‌های طایفه کهیلان بیش از طوایف دیگر است.

(بران) نویسنده آمریکائی در کتاب خود به نام «اسب عرب» به 64 تیره اشاره می‌کند که بقیه طوایف هرکدام 4 الی 6 تیره دارند.

طوایف دیگری که به معروفیت خمسه نیستند عبارتند از: شویمان، ردبان، دهیمان، جلفان، معنگیه یا منعک هدری، تویسان، سوبیلی، صفیری، ملیحیه و ....

بعضی از طوایف و تیره‌ها در برخی از کشورها بیشتر معروفند، به‌طور مثال در مصر هدبان، دهیمان و سگلاوی شناخته شده‌تر هستند و لیکن در خوزستان احترام و معروفیت خاصی دارد.

نام یک تیره گاهی اوقات از یک حادثه کوچک یا یک طایفه منشا می‌گیرد.

معمولاً طایفه و تیره‌های اسبی شناخته شده متعلق به هر منطقه به طایفه خاص ساکن آن منطقه مربوط می‌شود و برای پیدا کردن شجره‌نامه‌اش باید بتوان آن را به طایفه ربط داد.

لازم به ذکر است که اعراب خوزستان امروزی تعداد تیره‌ها را 7 و به روایتی دیگر 9 می‌دانند.

اسب عرب، پایه‌ی اصلاح نژادی برخی از اسب‌های دنیا می‌باشد.

زندگینامه مری قراگوزلو (تدوینگر شجره اسب‌های خوزستان)

خانم مری قراگوزلو از پدری همدانی و مادری آمریکائی زاده شد و در سن پنج سالگی پدرش را از دست داد. نحوه آشنایی مری قراگوزلو با اسب اصیل خوزستان مربوط می‌شود به ازدواجش با مجید خان بختیار در شوشتر که از خوانین بختیاری بودند و اصطبل پدرش (سردار محتشم) پر از اسب‌های اهدائی شیوخ عرب و خوانین بختیاری بوده است.

پس از سال‌ها تلاش و گردآوری شجره اسب‌های خوزستان و معرفی آنها به جوامع غربی، موفق شد ایران را در سازمان WAHO به عضویت رسانده و کتاب «انساب» را تدوین کند، و در نهایت در کردان کرج جان به جان آفرین تسلیم نمود.

ایشان تا قدری به سرنوشت اسب اصیل و حفظ و تداوم راهش علاقمند بود که تمامی املاک و مایملک خود را برای این امر اختصاص داد.

اسب عرب، اسب اصیل خوزستان و منشاء آن نژادی که در منطقه خاورمیانه به وجود آمد به اسب اصیل معروف است و خارج از این منطقه به نام اسب عرب شناخته می‌شود و قدیمی‌ترین نژاد موجود است.

اسب نژاد عرب به علت داشتن جرات، استقامت، هوش، سرعت و نجابت از دوران جنگ‌های صلیبی در کشورهای غربی نیز معروف شد و می‌توان آن را محبوب‌ترین و شناخته‌ترین نژاد اسب در جهان دانست. در حال حاضر سازمانی بین‌المللی تشکیلات جهانی اسب عرب WAHO (World Arabian Hourse Organization) برای این نژاد وجود دارد که 52 کشور عضو این سازمان می‌باشند.

معمولاً چنین تصور می‌شود که اسب اولیه از محل دیگری وارد این منطقه شده است.

هنگامی که غربی‌ها اسب اصیل را کشف کردند آن را اسب صحرا نامیدند و گفته می‌شد که بهترین آنها در مناطق بی‌آب صحرای نجد و عربستان سعودی پرورش داده می‌شوند. به‌نظر نمی‌رسد که این دو منطقه به غیر از پرورش شتر امکاناتی برای پرورش دام دیگری داشته باشند.

خانم بلانت یکی از علاقمندان معروف اسب اصیل بوده که پرورش اسب عرب خالص را در غرب متداول نمود و طرفدار اسب صحرای نجد بوده است در کتاب خود به (طوایف بدوی فرات) می‌نویسد:

«نجد کشوری مناسب برای پرورش اسب نیست کمبود تغذیه باعث ریز اندام شدن آنها می‌گردد.»

خانم بلانت در ادامه چنین می‌نویسد : «پیدایش اسب عرب از شبه جزیره عربستان که دستیابی به آب تنها از طریق چاه میسر می‌باشد غیرممکن به نظر می‌رسد. ترجیهاً می‌توان گفت امکان یافتن این اسب در بین‌النهرین در کناره‌های فرات به دلیل وجود مراتع وسیع و آب فراوان بیشتر بوده است.

تیمسار انگلیسی به نام (توپیدی) نیز کتابی درباره اسب اصیل نوشته است: «جنب مرز جنوبی عراق، خوزستان واقع شده است، دراین منطقه اسب عرب وجود دارد که معروف به اسب عرب کعب می‌باشد. این اسب‌ها از نظر بدنی شبیه اسب‌های بین‌النهرین می‌باشند و لیکن بزرگ‌تر» و بعدذکر می‌کند: «بعضی از بهترین اسب‌های صادرشده از منطقه بین‌النهرین بوده است.»

جای بسی تعجب است که نویسندگانی که در مورد پیدایش اسب اصیل نظر داده و تحقیق کرده‌اند به این نتیجه منطقی دست نیافته‌اند که خطوط مرزی غیرطبیعی بوده ولی از نظر جغرافیایی منطقه بین‌النهرین و مناطق بین سه رودخانه بزرگ کرخه دز و کارون در خوزستان مشابه بهم می‌باشند در نتیجه هر نوع پرورش دام و فعالیت کشاورزی که در ناحیه بین‌النهرین در جریان بوده در منطقه خوزستان نیز وجود داشته است. عراق و شوش در خوزستان تمدنی پنج‌هزار ساله دارند. این تمدن با اقوام ایلامی در چغازنبیل واقع در 30 کیلومتری شوش آغاز شده و سپس تمدن‌های متعدد دیگری پا گرفتند، نینوای آشورها پدید آمد، بابل بابلیان واقع در ناحیه‌ای که امروزه بغداد نامیده می‌شود، سوسا (شوش هخامنشیان) که آثار آن در زیر شهر فعلی شوش قرار گرفته است.

همچنین تیسفون ساسانیان پارسی در نزدیکی رودخانه دجله که بعد از ساسانیان پایتخت خلفای عباسی بوده است.

عکسی از حکاکی اسب متعلق به دوره ایلامیان وجود دارد که نشان می‌دهد در آن زمان پرورش اسب رایج بوده است.

باتوجه به این شواهد و عدم وجود مدرکی که ثابت‌کننده دوره‌های بدون سکنه‌ی خوزستان باشد، این‌گونه به نظر می‌رسد اسبی که بعداً به نام اصیل یا عرب شناخته شده اسب بومی این منطقه می‌باشد که به علت نبودن چراگاه آزاد در تمام سال، اسب به صورت دستی تغذیه می‌گردیده است، بدین ترتیب اسب به صورت نژاد خاص پرورش داده شده و پس از آن قوانین و مقررات به وجود آمده‌اند. به دلیل اینکه این نوع نگهداری هزینه بالایی دربر داشته طبیعتاً در تولید بهتر و باکیفیت‌تر سعی بیشتری می‌شد. این اسب به مرور زمان به کشورهای هم‌مرز برده شد و پس از اسلام در بیشتر کشورهای اسلامی پرورش یافته و کم‌کم تیره‌ها، قوانین کشش، طریقه نگهداری به صورت یک سنت در منطقه وسیعی شامل: خوزستان ایران، عراق، عربستان، یمن، عمان، بحرین، اردن هاشمی، سوریه، لبنان، مصر، الجزایر و بالاخره امارات پای گرفت.

قاعدتاً غرب با اسب اصیل در زمان جنگ‌های صلیبی آشنا شده است. آنچه در مورد اسب اصیل پنهان مانده و تعجب‌آور می‌باشد این است که تمام سنت‌های پرورش اسب اصیل در تمام منطقه‌ای که اسب اصیل وجود داشته (از مراکش تا ایران) یکسان است.

در غرب تصور می‌رود که اسب اصیل می‌بایست خصوصیات ظاهری یکسانی داشته باشد در صورتی که بین پرورش‌دهندگان اصلی از نظر شکل و توانائی، طوایف اسبی متفاوتند. مثلاً خصوصیات

1- طایفه همدانی بدین ترتیب شناخته می‌شود: از نظر اخلاقی با جرات، از نظر شکل ظاهری جمع‌و جور و گردمال، سر و گردن خوب، کپل تقریباً صاف، سینه برجسته و قد متوسط است.

2- تیره‌های کهیلان عمدتاً بلندتر، کپل افتاده، استخوان‌ها سنگین‌تر و شهرت آنها در پر نفس بودن و استقامت است.

3- عبیان تیره شراک، حرکت موزون و سبک، ازنظر اخلاقی شکست و خستگی را نمی‌پذیرند، از نظر شکل ظاهری کوتاه با قدی متوسط می‌باشند. گردن را بالا گرفته و سر و گوش همیشه در حرکت و متوجه اطراف است و در حرکت سبک‌پا هستند.

کلیه پرورش‌دهنگان اسب اصیل و یا کسانی که از قوانین تولید مطلع هستند، می‌دانند که نام تیره اسب از مادر گرفته می‌شود. در نتیجه کره‌ای که از یک مادیان وزنه خرسانی و سیلمی حمدانی بدنیا می‌آید، خرسان یا خرسانی نامیده می‌شود.

مادیانی که از یکی از طوایف خمسه باشد باید از سیلمی متعلق به طایفه خمسه کشش شود.

مادیان‌های طوایف غیر خمسه را با طوایف دیگر و یا خمسه نیز می‌توان کشش داد.

در طوایف عرب استفاده از مادیان نه تنها برای تولید بوده، بلکه برای جنگ، غارت، کشاورزی و سفر نیز از مادیان استفاده می‌شده است.

منطقی که در استفاده از مادیان‌ها وجود دارد این است که در زمین صاف (دشت) حتی در شب، حمله غافلگیرانه، باسلیمی بسیار مشکل است. زیرا با نزدیک شدن به محل دشمن که مطمئناً اسب‌های دیگری نیز در آنجا وجود داشتند، سیلمی وجود خود و همراهانش را با شیهه کشیدن اعلام می‌کرده در حالی‌که مادیان در این هنگام آرام‌تر و ساکت‌تر بوده است.

باتوجه به اینکه تیماراسب و مادیان به عهده زن‌ها و بچه‌ها بوده است و به همین دلیل نگهداری از سیلمی خطرناک‌تر و مشکل‌تر بوده است.

نگهداشتن سیلمی جهت تولید، یکی از وظایف شیخ طایفه بوده است و معمولاً وی بیشتر از یک سیلمی نگاه نمی‌داشت و اگر آن سیلمی عمر طبیعی می‌کرد اجباراً برای مادیان‌های تولیدی خود از او استفاده می‌شد. سیلمی جایگزین قبلی، معمولاً یکی از کره‌های سیلمی اولی بوده است.

اگر فردی از یک طایفه مادیان خود را برای کشش به طایفه دیگری می‌برد بی‌احترامی به شیخ و اسب آن شیخ تلقی می‌شد به جز در مواردی که شیخ دو طایفه با هم رابطه دوستانه‌ای داشتند.

مطالب فوق در مورد پرورش اسب اصیل توسط طوایف غیرعرب که سنت‌های دیگر پرورش اسب را قبول کرده بودند صدق نمی‌کند. آنها معمولاً چندین سیلمی برای استفاده خود و طایفه جهت تولید عرب خالص و مخلوط عرب (مادیان غیرعشایری و سیلمی عرب جهت اصلاح نژاد) نگهداری می‌کرده‌اند. گذشته از آن در مناطق کوهستانی در جنگ و شکار از اسب نر استفاده می‌کردند.

تغذیه کره‌ ماده‌ها و یا کره نری که برای سیلمی آینده نگهداری می‌شدند، بیشتر شامل جو یا مقداری کمی کاه، شیر شتر و در پائیز خرما بوده است و از اواسط زمستان تا آخر فروردین با علف سبز تغذیه می‌شدند. در فصل بهار مادیان و کره‌های طایفه به‌طور دسته جمعی در مراتع آزاد تحت نظارت یک نگهبان شب و روز بیرون نگاه داشته می‌شدند، سیلمی و کره نر بیشتر از یکساله را در این جمع وارد نمی‌کردند.

محمدعلی پاشای مصر در کتابش به نام «پرورش اسب عرب» می‌نویسد: «عرب‌ها اغلب به کره‌های نر و کره‌های ماده شیر شتر جماز می‌دهند.»

در باب تولید نر، تیمسار دوما از امیر عبدالقادر، رهبر بزرگ الجزایر، نقل می‌کند :

گاهی اوقات در زمان جنگ کره نوزاد را ازبین می‌برند تا از مادرش در جنگ استفاده شود. اما کره ماده را هیچ‌گاه نمی‌کشند بلکه او را فقط از مادر گرفته و در چادر نگاه می‌دارند تا از آفتاب در امان بماند و غالباً برای نجات کره، زنان به او شیر گوسفند یا شتر می‌دهند.

وی همچنین می‌نویسد: هنگامی‌که کره‌های نر را ازبین نبرند معمولاً آنها را در بازار، در زمان خرید گندم می‌فروشند. ولی کره‌های ماده را نگاه می‌دارند چون می‌توانند در امر تولید مورد استفاده قرار گرفته و منبع درآمدی باشند. گاهی مالکین مادیان‌های مرغوب به دلیل اینکه مادیان ضعیف نشود به محض تولید کره، نر را می‌کشند.

توضیحات فوق روشن می‌کند که به چه دلیل مابین تولیدکننده‌های اسب اصیل تعداد کمی از آنها سیلمی داشته‌اند و درنتیجه به این ترتیب دنبال کردن و بخاطر سپردن عقبه اسب‌ها بسیار آسان‌تر بوده است.

عموماً سیلمی بین اهالی صحرا کمیاب است فقط در خانواده‌های شلوغ و افراد متمول که امکانات نگهداری صحیح آن‌را دارنده دیده می‌شود. رها کردن این سیلمی‌ها برای چرای آزاد خطرناک می‌باشد.

منبع: دامپزشکان (مرجع مقالات و اخبار دامپزشکی)