انقراض پلنگ مازندران به دست دامداران

به گزارش «سرویس حیات وحش» «ماکی دام - پایگاه خبری صنعت دام، طیور و آبزیان»؛ به نقل از «تابناک»؛ در حالی که برخی کشتی‌گیران زبده اهل خطه مازندران، «پلنگ» لقب می‌گیرند تا همگان دریابند چقدر چالاک، چابک و جنگنده هستند، کشتار این گونه جذاب و در معرض انقراض ـ که یکی از زیستگاه‌های آن در کشورمان این خطه است ـ در این استان هم متوقف نشده است؛ اتفاقی که نشان می‌دهد چقدر در آموزش مسائل زیست محیطی در کشورمان کوتاهی شده است.

این را می‌شود از رویدادی که امروز رسانه‌ای شد، دریافت؛ خبر کشتار بی رحمانه پلنگی گرسنه که طعمه اش را از میان دام‌های یکی از ساکنان دهستان لفور در شهرستان سوادکوه برگزیده بود و با انتقام سخت فرد دامدار مواجه شد؛ انتقامی که به گرفتن جان این پلنگ منجر شد.

آن گونه که اداره کل حفاظت محیط زیست مازندران خبر داده، ماجرا از این قرار است که پلنگ گرسنه، بر حسب غریزه یک گاو را می‌درد و دامدار شاکی برای انتقام از پلنگ، اقدام به نصب تله فلزی در کنار لاشه دام تلف شده خود می‌کند؛ دامی که پلنگ نگونبخت در آن گرفتار می‌آید و سپس با شلیک گلوله کشته می‌شود.

پس از آگاهی مأموران یگان حفاظت محیط زیست از موضوع، ظاهرا این دامدار شناسایی می‌شود، ولی ترفند مأموران برای دستگیر کردن وی، استفاده از لاشه پلنگ است. به این صورت که کمین می‌کنند تا وی به محل مراجعه کند و در این هنگام دستگیرش کنند؛ غافل از آنکه متهم از این موضوع آگاه است و متواری شده.

ترفندی که البته معلوم نیست چرا در دستور کار مأموران محیط زیست قرار گرفته، اما ثابت می‌کند که تدابیر پیشگیرانه از کشتار گونه هایی چون پلنگ به هیچ عنوان موثر نیست، ولو از جنس افزایش جریمه شکار و تحت تعقیب قرار دادن خاطیان از قوانین باشد. جریمه‌هایی که هرچقدر هم سنگین شوند، نخواهند توانست جای خالی امثال پلنگ کشته شده را در طبیعت پر کنند.

درست مثل جریمه شکار پلنگ که طبق مصوبه سال ۹۴، حدود ۵۰ میلیون ریال بود و از ابتدای امسال با افزایش ۱۶ برابری به ۸۰۰ میلیون ریال افزایش پیدا کرده است. جریمه‌ای که ظاهرا فرد خاطی از آن آگاهی داشته، چون ترجیح داده متواری شود. فرار تا زمانی که احتمالا آب‌ها از آسیاب بیفتد، زیرا بعید است مأموران برای دستگیری وی انرژی ویژه‌ای صرف کنند.

کشستن پلنگ مازندران به دست دامداران

این اشکال در حالی خودنمایی می‌کند که جز آن، پلنگ کشی اخیر، یک نکته کلیدی و مهم دیگر نیز داردو آن اینکه از مدت‌ها پیش، این گونه تحت پوشش بیمه قرار گرفته و بر اساس توافق بیمه ای، اگر پلنگ موجب کشتار دام یا وارد آمدن خسارات دیگری به مردم شود، جبران خسارات آن بر عهده بیمه است؛ پوششی ویژه که بسیاری را امیدوار کرده بود تا دیگر شاهد کشتار پلنگ‌های مهاجم به دام نباشیم.

وضعیتی که دست کم در داستان فوق بروز و نمود نیافته و فرد دامدار به جای طلب کردن خسارتش، اقدام به کشتار پلنگ، آن هم به شیوه‌ای دردناک کرده است؛ انتخابی که می‌تواند ناشی از بی اطلاعی وی از این بیمه نامه خاص باشد که در آن صورت باید از مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست کشور گلایه کرد که چرا در اطلاع رسانی این موضوع به عموم، به ویژه ساکنان مجاور مناطق زیستگاه پلنگ کوتاهی کرده اند.

اشکالی که البته ممکن است نه ناشی از اطلاع رسانی نکردن این بیمه نامه و پوشش خسارات ناشی از هجوم پلنگ به دام ها، که نشأت گرفته از مشکلات زیاد در استفاده از مزایای این طرح باشد که در این صورت نیز انتقاد به مسئولان سازمان محیط زیست وارد خواهد بود؛ انتقادی که اگر قرار باشد، جامع‌تر شود، باید به طرح این پرسش ختم شود، آیا زمان آن نرسیده که خسارت هجوم کلیه گونه‌های حیات وحش به دام‌ها را تحت پوشش بیمه قرار دهیم و بکوشیم سرپیچی از راهِ قانونی جبران خسارت را با قوانینی دیگر مجازات کنیم؟!